
|
نوشته
: پروفیسور عبدالله بختانی « خدمتګار »
|
تعبیر خواب
درخواب
غفلت
آرام
غنوده بودم .
دیــدم
:
گل لاله
سفیدم را زیر خاک نهفته اند .
سفید
و روشن
می
درخشید .
ماحولش
را نورانی ساخته است .
عجب
؟
گل
زیر خاک می درخشید ؟
خاک
چون شیشه شفاف و روشن
گردیده
است ؟
شامگاهان
دیگر
از
فاجعه مرگ خوشحال جان
خبر
دادند .
شب
خوابی ندیدم .
چون
نه خوابیدم.
تا
چاشتگاه فردا
جایی
رسیدم که درخواب دیده بودم .
طفل
خنده رو
اندر
لحد
چین
بر جبین بود .
یک
تعبیر روشن
آفتاب
می درخشید .
گل
سفید نور افشانی می کرد .
فریاد
بر آوردم :
زندگی
سراسر رویآ است .
جهان
خواب است و تعبیر .
مرگ
تعبیر زندگی .
تاریکی
تا ویل روشنی .
روز
به معنای شب ...
لـــذا
:
شادمانی
را به غم و
خنده
را به گریه
تعبیر
نموده اند .....
گل
سفید
بر
فراز ریگهای درخشیده
پر
تو افشان بود .
فریاد
و ناله
غــم
و غصه
انــدوه
و اندیشه
در
ذهن و ضمیرم پیچیده رفت .
پرورش
یافت .
مرثیه
شد .
مــگر
:
برای
چــه ؟
خواب
که تعبیر شده است ......
******
عبدالله
بختانی « خدمتګار »
۲۹
جدی ۱۳۷۱ هجری
شمسی
کابل
ـ خیرخانه مینه
|